صفحة رئيسية | المنتجات |جست و خیز کردن batac
جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.
More2020年8月5日 ترگمان - ترجمه skip به فارسی معنی skip به فارسی. skip. ۰/۵۰۰۰. زبان مقصد . ترجمهکن! جست و خیز کردن، ورجه وورجه کردن، لی لی کردن، (روی یک پا) ورجستن، از روی طناب پریدن. ترجمه شده با موتور محاوره در ۰ ...
Moreحد، مرز، سرحد، خیز، کران، جست و خیز rush (اسم) تعجیل، حمله، جویبار، یورش، جوی، خیز، بوریا، فشار، یک پر کاه، ازدحام مردم، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید
More2023年6月15日 استهزاء کردن: jest, deride, flout, scorn, sneer, jig. جست و خیز کردن: jig, tumble, skip, cavort, lope, gambol. با اهنگ تند رقص کردن: jig. جست و خیز سریع: jig. شیرین کاری: stunt, gag, jig.
Moreجست و خیز. [ ج َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن . (آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی . سلیم (از آنندراج ).
More2023年6月11日 ترجمه فارسی به انگلیسی "از روی شادی جست و خیز کردن"،معادل و معنی "از روی شادی جست و خیز کردن" به انگلیسی happiness, rejoicing, jubilation, gaiety, glee, caper,mutation, jump, spurt, vault,
More1. کران 2. حد 3. مرز 4. خیز 5. سرحد 6. جست و خیز adjective 1. موظف 2. مقید 3. بسته
Moreچنبک . [ چُم ب َ ] (اِ) خیز کردن و جستن را گویند. (برهان ) خیز کردن و برجستن باشد. (جهانگیری ). به معنی جست و خیز. (رشیدی ). بمعنی جست و خیز کردن . (انجمن آرا) (آنندراج ). جست و خیز. (ناظم الاطباء).
More(شخص) ورجهوورجه کردن، جست و خیز کردن، بالا پایین پریدن، پریدن، جستن، جهیدن، خیز برداشتن Verb - intransitive (محاوره) (چک) برگشت خوردن، برگشتن
More1 جست و خیز کردن بالا و پایین پریدن. معادل ها در دیکشنری فارسی: ورجه ورجه کردن. مترادف و متضاد bounce skip. 1.The adults ate their dinners on the patio, while the children cavorted around the pool. 1.
More1 جست و خیز کردن بالا و پایین پریدن. 1.The adults ate their dinners on the patio, while the children cavorted around the pool. 1. بزرگسالان شام خود را در پاسیو خوردند، در حالیکه کودکان در کنار استخر جست و خیز می کردند (بازی می کردند).
Moreقیمت. 1 - 5. ۳۵,۰۰۰ تومان. 6 - 11. ۳۲,۰۰۰ تومان. 12+. ۲۸,۰۰۰ تومان. در فروشگاه دیجی توی شاپ، درصورت خرید عمدهی محصولاتی که دارای چند طرح یا رنگ هستند، ارسال بصورت متنوع و جور انجام میشود. شناسه محصول ...
More2 天之前 سراسر کشور : 9099070354. سینه خیز رفتن نوزاد یکی از اولین حرکات نوزادان است که نشاندهنده رشد سالم آنان میباشد. اولین جست و خیز کودک برای کشف محیط اطرافش با وارونهشدن به سمت شکم و تکاندادن دست ...
More2023年10月20日 در سرشت کودک تمایل به بازی کردن وجود دارد. کودک از بازی کردن، دویدن و جست و خیز کردن لذت میبرد. بازی کردن، قدرت ابتکار و استعداد درونی کودک را آشکار میکند. کودک در سال دوم تولد، به کتاب علاقه مند می شود.
Moreپریدن ، جهش کردن. فرار کردن. Leaps from train on way to prison. فرار کرد از قطاری که داشت به زندان می رفت. To increase quickly and by a large amount. Syn:tumble. E. x:profits leapt to 376m. یک پرش بزرگ یا ناگهانی که از یک مکان به مکان دیگر باشه. دل ...
Moreخیز. ( نف مرخم ) خیزنده. برخیزنده. ( ناظم الاطباء ). بلندشونده. این لفظ در حالت ترکیب بدو وجه مستعمل میشود یکی آنکه جزء اول حال از ذات او باشد چون سبکخیز و دیگر آنکه بمعنی مکانی بود که حال و ذی حال از آن پیدا شود چون دشت عاشق خیز.
Moreعباراتی شبیه به "frisking" با ترجمه به فارسی. (از روی خوشی) جنباندن (خودمانی) جستجوی بدنی کردن (مهجور) سر زنده با شادی تکان دادن بازرسی بدنی کردن بازیگوشی تفتیش وجستجو جست و خیز جست و ...
More2023年10月20日 هر نوع ابزار را تغییر می دهد ، و شما نیز این کار را انجام می دهید هر چیزی از آسانسورهای سبک المپیک گرفته تا ژیمناستیک گرفته تا قایقرانی ، جست و خیز کردن و سر و صدا کردن – در حالی که به همه چیز شما می دهد.
Moreجست. جست . [ ج َ ] (اِ) در جنگل شناسی به جوانه ها که روی ریشه ٔ درخت ها و درختچه ها میروید گفته میشود و آنرا ریشه جوش نیز گویند. برای تفصیل بیشتر رجوع به کتاب جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 70 ، 71 ، 72 ...
Moreمعنی جست - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید جَست افزایش موقت سرعت باد۱، با دوامی کمتر از دو دقیقه. جَست ناشی از حرکت سریع هوا در لایه ...
MoreContribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
Moreجست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزاء کردن معانی دیگر: ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) جهیدن، ورجه ...
Moreمعنی جست و خیز - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن.
More2020年8月5日 جست و خیز کردن، ورجه وورجه کردن، لی لی کردن، (روی یک پا) ورجستن، از روی طناب پریدن ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه دیکشنری با کمک skip در دیکشنری معنیهای skip جست و خیز کردن، ورجه ...
Moreدر برنامه این کلاس در نظر داریم که از آواز خواندن، رقصیدن، دست زدن، راه رفتن، جست و خیز کردن و بازی های هدفمند برای آموختن یک مطلب یا آهنگ، شعر، ریتم، آواز و هنرهای دیگر به عنوان ساخت مایه اولیه استفاده کرد تا از طریق در ...
MoreContribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
Moreابن خلکان گوید: کان اماماً فی فن الخلاف خصوصاً الجست و هو اول من افرده بالتصنیف . (از دزی ج 1). مترادف پرش، جهش، خيز. انگلیسی skip, leap, bounce, gambol. مرتبط جست بزن، خیز، طفره، گزاف گویی، جست و خیز، ورجه ...
Moreمعنی خوشی کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید آبادیس از سال 1385 فعالیت خود را در زمینه فن آوری اطلاعات آغاز کرد.
Moreمعنی skip : جست و خیز کردن , پریدن چشم پوشی کردن ( skip ( stones/rocks ( سنگ ) پر دادن اشتباه فکر نکنید معنی skipیعنی منصرف شدن not do some thing جست hani عزیز ، اطلاعات غلط رو خودت میدی که فکر میکنی معانی کلمات، به ...
Moreمعنی و نمونه جمله bound - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، کران، حد، مرز، محدود، سرحد، خیز، جستوخیز، محدود کردن، تعیین کردن، هممرز بودن،مجاوربودن، مشرف بودن (با on یا with)، جهیدن
More